English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (789 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Boolean connective U حروف و نشانه ها در یک عمل Boolen که عملی که باید روی عملوندها انجام شود بیان میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
connective U نشانه بین دو عملوند که نشان دهنده عملی است که باید انجام شود
completed U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completing U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
complete U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completes U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
operated U بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
op code U بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را مشخص میکند
operates U بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operation U بخشی از دستور کد ماشین که عملی باید انجام شود را مشخص میکند
operate U بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
case U دستور یا عملی که وقتی عمل میکند که حروف به صورت مشخصی وارد شوند
cases U دستور یا عملی که وقتی عمل میکند که حروف به صورت مشخصی وارد شوند
American Standard Code for Information Interchange U کدی که حروف الفبا عددی را به صورت کد دودویی بیان میکند
punctuation marks U نشانه چاپ که قابل بیان نیست وی در درک متن کمک میکند
punctuation mark U نشانه چاپ که قابل بیان نیست وی در درک متن کمک میکند
floating U نشانه یا برچسبی که یک دستور یا کلمه مشخص را بیان میکند بدون توجه به محل آن
hollerith code U سیستم کدگذاری که از سوراخ هایی در کارت بری نمایش حروف و نشانه ها استفاده میکند. این سیستم از دو مجموعه ردیف 12 تایی برای تامین محل کافی هر کد استفاده میکند
dynamic U توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
dynamically U توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
languages U زبان برنامه نویسی که از نشانه هایی استفاده میکند تا دستورات ای که باید به کد ماشین تبدیل شوند را کد کند
language U زبان برنامه نویسی که از نشانه هایی استفاده میکند تا دستورات ای که باید به کد ماشین تبدیل شوند را کد کند
symbolically U آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolic U آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
prints U حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
printed U حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
print U حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
pointer U نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointers U نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
readout U وسیله نمایش که با نوشتن حروف جدید حروف قبلی را پاک میکند
Linotype U ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
fails U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fail U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
shift key U که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
shift keys U که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
failures U انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failure U انجام ندادن کاری که باید انجام شود
destructive cursor U نشانه گری که متنی را که روی آن حرکت میکند پاک میکند
ToolTips U برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
k U نشانه بیان یک هزار
postbyte U بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند
Dingbat U نشانه . تصویر و طراحی به جای حروف است
carriage U بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
carriages U بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
DIF file U استاندارد de fouto که روشی که صفحه گسترده فرمولها و داده هایش را در فایل ذخیره میکند بیان میکند
systems network architecture U روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
verbs U دستورالعمل انجام عملی
verb U دستورالعمل انجام عملی
registers U انجام عملی به یک محرک
registering U انجام عملی به یک محرک
register U انجام عملی به یک محرک
stop U انجام ندادن عملی
stops U انجام ندادن عملی
stopping U انجام ندادن عملی
stopped U انجام ندادن عملی
inequality operator U نشانه بیان عدم شادی دو متغیر یا دو مقدار
shift U کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود
shifts U کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود
substitution U لیست حروف یا کدها که به جای کد دریافتی باید درج شود
shifted U کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود
interrupt U انجام عملی پس از تشخیص وقفه
pops U بسرعت عملی انجام دادن
pop U بسرعت عملی انجام دادن
interrupts U انجام عملی پس از تشخیص وقفه
waste instruction U دستوری که عملی انجام نمیدهد.
popped U بسرعت عملی انجام دادن
interrupting U انجام عملی پس از تشخیص وقفه
operator U حرف یا نشانه یا کلمهای که یک تابع یا عملیات را بیان کند
operators U حرف یا نشانه یا کلمهای که یک تابع یا عملیات را بیان کند
alphanumeric U دادهای که بیان کننده حروف الفبا و اعداد عربی است
highlighted U حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
highlights U حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
highlight U حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
edited U ترتیبی از حروف یا کلیدها که باید انتخاب شوند تا تابعی یا ویرایشگری فعال شود
edit U ترتیبی از حروف یا کلیدها که باید انتخاب شوند تا تابعی یا ویرایشگری فعال شود
attention code U حروف AT در دستور Hayes AT به مودم می گوید که دستوری در ادامه بیان خواهد شد
avalanche U عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
avalanches U عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
backwash U اضطراب یااشفتگی بعداز انجام عملی عواقب
optical U وسیلهای که حروف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و تشخیص میدهد و کد قابل خواندن ماشین تبدیل میکند برای پردازش کامپیوتر
Symbol font U نوع نوشتار Trve Type در ویندوز که حاوی تمام نشانه ها و حروف یونانی است
circuit U ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
circuits U ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
load U کاری که باید انجام شود
loads U کاری که باید انجام شود
backlogs U کاری که باید انجام شود
backlog U کاری که باید انجام شود
flags U ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
flag U ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
decisions U علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
decision U علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
key O کاغذی که روی کلیدهای صفحه کلید چسبیده میشود تا تابع خاص آنها را برای عملی بیان کنند
concerted action U عمل مرسوم عملی که عدهای برای انجام ان توافق کنند
querying U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queries U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queried U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
end U ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
ended U ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
ends U ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
threshholds U سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
thresholds U سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
threshold U سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
power U اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
powered U اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
powering U اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
powers U اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
to have to bite the bullet <idiom> U باید انجام کاری سخت یا ناخوشایند را پذیرفت
styluses U وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
styli U وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
stylus U وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
initialing U موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initialed U موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initials U موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initial U موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
processes U تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
process U تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
entry U موقعیتی که باید پیش از ورود یک تابع انجام شود
initialling U موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initialled U موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
black book U دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
monadic operator U عملی که از یک عملوند برای تولید نتیجه استفاده میکند
wait loop U پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
forbid U بیان اینکه چیزی نباید انجام شود
forbids U بیان اینکه چیزی نباید انجام شود
non destructive cursor U نشانه گر در صفحه نمایش که حروف نمایش داده شده را با عبور از آنها پاک نمیکند
steady state U مدار یا وسیله یا برنامهای که در وضعیتی می ماند که هیچ عملی انجام نمیدهد ولی ورودی می پذیرد و..
instructions U کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
instruction U کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
timed U 1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
times U 1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
time U 1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
stacks U محلی که نشانه گر شبکه به آن اشاره میکند
stacked U محلی که نشانه گر شبکه به آن اشاره میکند
stack U محلی که نشانه گر شبکه به آن اشاره میکند
case U کلیدی که حروف را از بزرگ به کوچک تبدیل میکند
cases U کلیدی که حروف را از بزرگ به کوچک تبدیل میکند
agenda U لیستی از کارها و قرارهای ملاقات یا فعالیتها که باید در یک روز مشخص انجام شوند
to bite the bullet <idiom> U باید انجام کاری سخت یا ناخوشایند را پذیرفت تا بتوان به مقصد اصلی رسید
agendas U لیستی از کارها و قرارهای ملاقات یا فعالیتها که باید در یک روز مشخص انجام شوند
shift U روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shifts U روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shifted U روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
ascii U رشتهای از حروف ASCII که در ادامه کد ASCII صفر را به عنوان بیان کننده انتهای رشته دارا می باشند
crunches U بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
crunch U بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
crunched U بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
descriptions U کلمهای که مشاخصات چیزی را بیان میکند
description U کلمهای که مشاخصات چیزی را بیان میکند
go to sleep U اصطلاحی برای توقف کامیپوتریا عدم امکان انجام عملی توسط کامپیوتر به دلیل گرفتار شدن در یک حلقه نامحدود
resource U قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند
RIFF U قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند
Hayes Corporation U مجموعه دستوراتی که مودمی را که حروف AT در نام آن است کنترل میکند
physical U توان و رسانه ارسال سیگنال را بیان میکند
charting U شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
charts U شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
positive U سیگنال ارتباطی که صحت یک پیام را بیان میکند
charted U شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
chart U شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
language U دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
languages U دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
languages U سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
language U سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
queues U نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
queueing U نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
queue U نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
manager U نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
queued U نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
managers U نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
functional U سخت افزار یا نرم افزاری که آن طور که باید کار میکند
significantly U یاتی درباره یک موضوع بیان میکند , با انتساب مقدار به هر یک
faceted code U یات یک موضوع را بیان میکند با انتساب دادن به هر یک یک مقدار
significant U یاتی درباره یک موضوع بیان میکند , با انتساب مقدار به هر یک
inclusive or U اپراتور بولی که مقدار جدول صحت را بیان میکند
unmodified instruction U دستور برنامه که مستقیماگ و بدون تغییرات اجرا میشود تا عملیاتی که باید انجام شود را بدست آورد
mask U کلمه داده در کامپیوتر که خط وط وقفهای که باید فعال می شوند را انتخاب میکند
masks U کلمه داده در کامپیوتر که خط وط وقفهای که باید فعال می شوند را انتخاب میکند
capitalization U عمل یک کلمه پردازکه یک خط یا بلاک متن رابه حروف بزرگ تبدیل میکند
byte U پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند
bytes U پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند
alphageometric U که ترمینال متن برای نمایش الگوهای مختلف گرافیکی و حروف درست میکند
functions U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
X.00 U استاندارد CCITT که روش ارسال پست الکترونیکی را بیان میکند
parameter U زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
decibels U واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
functioned U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
decibel U واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
function U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
parameters U زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
IETF U انجمنی که بخشی ای از TAB است و استانداردهای اینترنت را بیان میکند
XMS U قوانینی که نحوه دستیابی برنامه یه حافظه گسترده در PC را بیان میکند
password U کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
passwords U کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
character U نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
characters U نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
logogriph U نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
Orange Book U مجموعه استانداردهای Philips که قالب ROM-CD قابل ضبط را بیان میکند
exponents U شمارهای که توانی که عدد پایه به آن توان رسیده است بیان میکند
ISO/OSI model U معماری چند لایه که نحوه کار کامپیوتر و شبکه را بیان میکند
exponent U شمارهای که توانی که عدد پایه به آن توان رسیده است بیان میکند
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1tink and grow rich
1incentive
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
1they have to be self-consistently determined.
1ایا با رنگپاش خرطومی می شود دیوار را رنگ کرد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com